تکیه به شونهام نکن من از تو افتاده ترم

ما که به هم نمی رسیم بسه دیگه بزاربرم

کی گفته بود به جرم عشق یه عمر پر پر کنم؟

حیف تو نیست کنج قفس چادر غم سرت کنم؟

من نه قلندر می شم ونه قهرمان قصه ها

نه برده حلقه به گوش نه مثل اون فرشته ها

من عاشقم همین و بس غصه نداره بی کسم

قشنگی قسمت ماست که ما به هم نمی رسیم

من و غم

شب بود و شمع بود ومن و غم

شب رفت وشمع سوخت و من ماندم و غم

بیستون

بیستون عشق کند و شهرتش فرهاد برد